پبروزی انقلاب اسلامی مان را مدیون " وحدت" امت اسلامی هستیم و به ثمررسیدن خون شهیدان نهضت را در سایه یكپارچگی ملت ایران بر محور " ولایت فقیه" و رهبری امام بزرگوارمان می دانیم، كه ما را در سایه ی اسلام وبر پایه ی ایمان، جمع كرد و هدایت نمود.

گرامی باد هفته ی وحدت، كه درآن میثاق ها تحكیم می شود ، پبمان ها استوارتر می گردد ، خون ها در هم می جوشد ، دست ها وبازوها درهم قرار می گیرد ، چهره ها بر یكدیگر لبخند پبروزی و صفا می زند ، قشرها همه باهمند ، امت، یكپارچه و منسجم است و شیعه و سنی، به یاد سالروز میلاد رسول گرامی اسلام، با هم و در كنار هم، در یك راه و به سوی یك هدف سرود وحدت می خوانند.

قبله ی مشترك، رسول مشترك، كتاب واحد و رهبر واحد، وحدت بخش قشرهای این امت شهید است.

گرامی باد هفته وحدت، سالروز ولادت پبامبر رحمت و مربی انسانها و سفیر گرانقدر الهی به سوی مردم.

گرامی باد هفته وحدت كه در بردارنده ولادت ششمین پبشوای شیعه است. گرامی باد هفته ی وحدت، كه خنثی كننده ی توطئه های دشمنان، درمسیر تفرقه افكنی است.

گرامی باد هفته وحدت، كه هفته نور و سرور، و ایام شادی و همبستگی است.

گرامی باد هفته وحدت كه ملت ما را منسجم تر می كند،

و امتمان را با رهبر خود پبوندی مجدد می زند،

گرامی باد این هفته كه بازوها را با هم گره زده ، توان ها را درجهت واحد و بر ضد دشمن متجاوز به كار می گیرد.

گرامی باد هفته وحدت ، كه پبام" رسالت" و ندای " امامت" رابه گوش متجاوز، به كار می گیرد.

هفته ی وحدت ، چتری مبارك ازایثار و فداكاری بر مردم است.

چشمه ساری از معرفت و شعور، در كام تشنه ی خلق خداست.

سایه ساری آرامش بخش ، دل انگیز و روح پرور برای هموطنان مسلمان ماست.

الهام بخش حركت و انسجام و اخلاص است.

زداینده ی كینه ها ، كدورت ها ، خودخواهی ها ، گروه گرائی ها ، تعصب ها ، ملیت پرستی ها ، فرقه بازی ها و تفرقه جوئی هاست.

هفته ی وحدت، ایام میثاق با خون شهیدان است.

هفته ی پبمان با راه اسلام و خط امام فقیدمان ، حضرت روح الله (ره ) است.

هفته ی درس آموزی از كلاس معلم بشریت ، حضرت ختمی مرتبت(ص) است كه به بركت میلادش چهره ی جهان دگرگون شد ، شرك ها به توحید مبدل گشت ، عبادت خدا جای اطاعت از طاغوت ها را گرفت ، نفاق ها به یكرنگی گرائید و خصومت ها و دشمنی های چندین ساله، به " اخوت اسلامی" تبدیل شد ، مهاجر و انصار، برادر شدند و عرب و عجم، یار هم گشتند و سفید و سیاه برابر گردیدند.

دراین هفته ، رسالتمدار بزرگ، حضرت محمد بن عبدالله (ص) دیده به جهان گشود تا نعمت خدا، بربندگان تكمیل شود ، راه از چاه باز شناخته گردد و مردم در سایه نبوتش ، از ضلالت به هدایت ، از ظلمت به نور و از تفرقه به وحدت برسند.

اكنون نیز، كه هزار و چهارصد و اندی از آن تاریخ می گذرد ، ملت ما ، در سالگرد این میلاد مقدس، پرشكوهترین مراسم ، گرم ترین مجالس و باصفا ترین تجمعات را به پا می دارند تا روح اخوت اسلامی درپبكره ی اجتماع ، بیش از پیش زنده شود.

 

 

  اسلام به عنوان آخرين و كاملترين دين الهي براي نجات بشريت از گمراهي و جهل، توسط پيامبراكرم(ص) به بشريت عرضه شد. اما از آنجا كه روشنگري و آگاهي بخشي آن موجب مي‌شد تا مردمان از بردگي خلاصي يابند، همواره دشمنان دين براي نابود كردن آن تلاش كرده و با انواع ترفندها، از آغاز نبوت پيامبر تا امروز قصد داشتند با ايجاد تفرقه بين مسلمين از اشاعه و رشد اسلام جلوگيري نمايند. در اين ميان مهم‌ترين و بزرگترين دست آويز مخالفان حقيقت، بحث شيعه و سني و اختلاف ميان اين دو مذهب از مسلمانان است. بنابراين لزوم حفظ وحدت ميان مسلمين از جمله اموري است كه همواره از سوي بزرگان و رهبران مذهبي مسلمان مورد توجه قرار گرفته است.

  حقيقت مفهوم «وحدت» و به عبارت صحيح‌تر «اتحاد» آن است كه با حفظ عقايد قطعي و مسلم خود، در مقابل دشمن مشترك موضع واحدي داشته و از او غافل نباشيم.[1] شهيد مطهري(ره) قائل است وحدت اسلامي متوقف بر اين نيست كه فرق و مذاهب از ميان برود.[2]

  با وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357، حساسيت دشمنان اسلام براي ايجاد اختلاف و پراكندگي در ميان مسلمانان بيشتر شد. بنابراين حضرت امام خميني(ره) با درك اين موضوع كه دو مذهب تشيع و تسنن كه از پيروان زيادي در سراسر جهان برخوردار هستند، هر اندازه بتوانند ديدگاه‌هاي خود را به يكديگر نزديك كنند، تأثير بسيار مهم و ارزشمندي در اعتلا و عزت و سربلندي مسلمان در جهاني كنوني خواهند داشت و توطئه‌هاي هر روزه آن‌ها را نقش بر آب خواهند كرد، روزهاي دوازدهم تا هفدهم ربيع الاول را تحت عنوان «هفته وحدت» نام گذاري كردند. و يكي از مهم‌ترين راه‌هاي ايجاد وحدت ميان جامعه مسلمين را عرضه نمودند. در اين خصوص دكتر كريم راستگو مي‌گويد:

«اين هفته از دو منظر قابل توجه است. اول اينكه نامگذاري آن در ايام تولد حضرت ختمي مرتبت كه ابتداي آن به نقل پيروان سني و پايان آن به عقيده شيعيان است، و چون ايام شاد و مباركي است، از نظر روان شناسي نيز بهترين زمان براي بحث در مقوله وحدت مسلمين است. و دوم هم توجه به بافت مذهبي كشور ايران است همانطور كه مي‌دانيم با اينكه مذهب رسمي كشور ما شيعه است و تعداد شيعيان در اينجا بيشتر است، اما اقوام و مردم بسياري نيز مذهب سني را انتخاب كرده و به آن معتقدند، بنابراين وجود اختلاف ميان آن‌ها موجب مي‌شود كه در ايران نيز اختلاف ايجاد شده و حتي امنيت كشور به خطر افتد و لذا حفظ وحدت و قرار دادن ايامي از سوي امام (ره) علاوه بر جنبه مذهبي و شرعي از نظر اجتماعي و امنيتي نيز اقدامي به جا و قابل تأمل است».[3]

 

مقام معظم رهبري در خصوص هفته وحدت و لزوم اتحاد مسلمانان مي‌فرمايد:

 «اين هفته وحدت، اين هفته مشترك الاحترام بين مسلمين را قدر بدانيد، همه سعي كنند وحدت و اتحاد نيروها و در يك جبهه قرار گرفتن نيروهاي مسلمين را كه رمز سعادت و مايه سربلندي مسلمين و بزرگترين حربه ملت‌ها در مقابل استكبار جهاني است مغتنم بشمارند و قدر بدانند».[

 

 

محمد(ص) ؛ پیام‌آور صلح و دوستی

حضرت محمد(ص) پیام آور اسلام صلح و دوستی است، کاملترین انسان و در واقع اشرف المخلوقات همه مخلوقات خداوند است. خداوند همه فضایل و کمالاتی را که مقام بشری قابلیت وصل بدان را دارد به پیامبر اسلام(ص) ارزانی داشته است.

حضرت محمد(ص) پیام آور اسلام صلح و دوستی است، کاملترین انسان و در واقع اشرف المخلوقات همه مخلوقات خداوند است. خداوند همه فضایل و کمالاتی را که مقام بشری قابلیت وصل بدان را دارد به پیامبر اسلام(ص) ارزانی داشته است. بنا به تعبیر قرآن مجید او مقام پیامبری را خود کسب نکرده بلکه خداوند او را به این مقام برگزیده است. علاوه بر این، همه فضایل در وجود او فعلیت یافته است. از همین رو مسلمین او را نمونه کامل عیاری برای زندگی بشر می دانند که باید از آن تقلید و تاسی کرد. او انسان کامل است و قرآن مجید خود از او به عنوان نمونه ای یاد کرده است که باید سرمشق قرار گیرد.

مسلمین در طول تاریخشان و با اخلاص و عشق و علاقه به شخصی که برگزیده خداوند برای بسط پیام او در روی زمین و نخستین شارح و مفسر کلام او، یعنی قرآن مجید بوده است پیوسته برای تشبه جستن به اعمال و افعال حضرت رسول (ص) و فهمیدن اقوال او تلاش کرده اند. اما برای درک و فهم اهیمت پیامبر(ص) مطالعه بیرونی متون تاریخی مربوط به زندگی آن حضرت کافی نیست. باید از درون منظر اسلامی نیز در آن حضرت نگریست و برای تشخیص جایگاه او در آگاهی دینی مسلمانان تلاش کرد.
در هر یک از زبانهای اسلامی وقتی کسی لفظ پیامبر را بر زبان می آورد این لفظ به معنای محمد (ص) است که از این جهت هرگز نام او برده نمی شود مگر آنکه در مقام دعا به دنبال آن می گویند "صلی الله علیه و سلم" یعنی درود و سلام خداوند بر او باد. حتی می توان گفت که به طور کلی وقت کسی لفظ پیامبر را بر زبان می آورد منظور وی پیامبر اسلام (ص) است. زیرا هر چند در هر دینی بنیانگذار آن دین، که جنبه جنبه ای از عقل کلی است مطلق جنبه، مطلق کلمه، مطلق تجسم می شود با این وصف بانی هر دین بر جنبه خاصی از حقیقت تاکید می ورزد و حتی معرف آن جنبه در سطح جهانی است.

هر چند که عقیده به تجسم در بسیاری از ادیان موجود است وقتی سخن از تجسم به میان می آید، این لفظ به مسیح (ع) اشاره دارد که تحقق این جنبه است و هر چند هر ولی و پیامبری اشراق را تجربه کرده است مطلق اشراق ناظر به تجربه بوداست که برجسته ترین و عام ترین نمونه عینی این تجربه است. به همین صورت پیامبر اسلام (ص) مثل اعلا و تجسم کامل پیامبری و بنابراین به معنایی ژرف، مطلق پیامبر است. در واقع در اسلام هر نوع وحی را گونه ای پیامبری تلقی می کنند که تحقق تمام و کمال آن را باید در محمد (ص) دید.
برای فرد غیر مسلمان فهم اهمیت معنوی پیامبر اسلام (ص) و نقش آن حضرت به عنوان مثل اعلای حیات دینی و معنوی دشوار است به خصوص اگر چنین فردی در فضایی مسیحی رشد یافته باشد. از این بابت، در قیاس با مسیح و بودا، رسالت زمینی پیامبر(ص) آنقدر بشری و آنقدر مستغرق در تحولات فعالیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به نظر می رسد که نمی توان الگویی برای حیات معنوی باشد.

به همین دلیل است که این افرادی که امروزه درباره راهنمایان بزرگ معنوی بشریت قلم می زنند نمی توانند فهم و تفسیری همدلانه از پیامبر(ص) داشته باشند. دلیل این مشکل آن است که ماهیت روحانی پیامبر(ص) در ماهیت بشری اش مخفی مانده و رسالت روحانی محض آن حضرت در وظایفش به عنوان راهنمای انسانها و رهبر اجتماع نهان شده است.

رسالت پیامبر (ص) این بود که نه فقط راهنمایی معنوی بلکه سامان دهنده یک نظام اجتماعی نوین با همه لوازم یک چنین وظیفه ای نیز باشد و دقیقاً به دلیل همین جنبه وجودی اوست که ساحت معنوی محض آن حضرت از انظار بیگانگان مخفی مانده است.

بیگانگان نبوغ سیاسی، قدرت سخنوری و مقام او به عنوان دولتمردی بزرگ را درک و فهم کرده اند ولی معدودی از آنها به درک این مطلب نایل شده اند که آن حضرت چگونه می توانسته است راهنمای دینی و معنوی انسانها باشد و چگونه زندگی آن حضرت می تواند سرمشق کسانی قرار گیرد که مشتاق طهارت و تقدس اند. این معنا به خصوص در مورد دنیای متجدد صدق می کند دنیایی که در آن دین از دیگر حوزه های زندگی جدا افتاده است و در آن بیشتر انسانهای متجدد دشوار می توانند تصور کنند که چگونه ممکن است یک وجود روحانی بتواند در شدیدترین فعالیت سیاسی و اجتمعی نیز مستغرق باشد.
از منظر اسلامی، پیامبر (ص) هم رمز کمال فردی بشری و هم رمز کمال رهبر جامعه بشری است. او مثل اعلای شخص بشری و جامع جماعت بشری است. از این حیث، پیامبر اسلام (ص) در نگاه مسلمانان سنتی دارای اوصافی است که فقط می توان آن اوصاف را به مطالعه گزارشهای سنتی درباره او کشف کرد. بنابراین می توان گفت پیامبر(ص) همان اعتدال بشری است که در حقیقت الاهی فانی شده است. پیامبر(ص) نشانه ایجاد هماهنگی و تعادل میان همه تمایلات موجود در آدمی است که نمی توان بر این تمایلات غلبه کرد مگر اینکه از خود وضع و حال بشری تعالی یافته باشیم.

پیامبر(ص) هماهنگی این تمایلات و نیروها را با هدف تاسیس مبنایی که طبعاً به شهود حق و فنای در آن می انجامد به نمایش می گذارد. راه معنوی آن حضرت به معنای پذیرش شرایط بشری است که به منزله بنیادی برای رفیع ترین دژ معنوی، مانوس و مقدس شده است. معنویت اسلامی که پیامبر(ص) اسوه آن است نه به معنای رد و انکار عالم بلکه به معنای تعالی یافتن از آن، از طریق پیوند زدنش به مرکز اصلی و ایجاد نوعی هماهنگی است که طلب ذات مطلق بر آن بنیاد شده است.

 

منبع: مهر 

 نویسنده: يدالله حاجي زاده